راهکارهای عملی قابل ارائه به طور کلی به قرار زیر است :
1- برای ترغیب و تشویق به نماز، در آغاز بایستی زیر بناهای فکری شخص را مورد بررسی قرار داده و در اصلاح آن بکوشید. دیدگاه فرد در مورد خداوند، جهان هستی، انسان، معاد و... اموری است که دارای نتیجه مستقیم بر عملکرد فرد است . پس باید به تقویت و اصلاح این مبانی کوشید.
2- نماز، عملی است که در مجموعه عقیده توحیدی، دارای معنا و فلسفه است . انسان طبق فطرتش همواره به چیزی که برایش اهمیت دارد، توجه و اهتمام میورزد. یکی از دلائل مهم اهمال در به جا آوردن نماز، عدم شناخت فلسفه نماز است. امام علی(ع) میفرماید:"الناسأعداء ما جهلوا؛ انسان دشمن چیزی است که به آن جهل دارد".(1) از این رو لازم است با استفاده از آیات و روایات ایشان را با فلسفهنماز آشنا سازید که عبارتند از:
الّذین هم علی صلاتهم دائمون و الّذین فی اموالهم حقّ معلوم للسّائل و المحروم و الّذین یصدّقون بیوم الدّین. و الّذین هم من عذاب ربّهم مشفقون و الّذین هم لفروجهم حافظون و الذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون و الّذین هم بشهاداتهم قائمون و الّذین هم علی صلاتهم یحافظون اولئک فی جنّات مکرمون.« معارج ، 23 تا 35»
در آستانه ظهور، مسئولیت بسیار سنگین فعالان و منتظران امام عصر(عجل الله تعالی فرج الشریف)، مراقبت از خویش است؛ تا با هجوم فساد و ناهنجاریها در جامعه، مبارزه کنند و خود را هم از تیررس دشمن بزرگ که هوای نفس و وسواس خناس، شیطان رجیم است ـ دور نگه دارند. به همین خاطر، ائمه اطهار(علیهم السلام) برای دوستداران امام عصر(عجل الله تعالی فرج الشریف) و منتظران حقیقی ایشان در عصر غیبت، نصایح و راه کارهایی بیان کردهاند که به اختصار برخی از آنها را به نگارش در میآوریم.
1- ایمان و تقوای الهی
از آنجایی که شیعیان، منسوبین به ائمه اطهار(علیهم السلام) هستند ـ به خصوص، منتظران که دلباخته امام خویش هستند ـ کاری نمیکنند که حضرت، پیش خدا شرمنده شود. هر چند صا
وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّهِ أَندَادًا یحُِبُّونهَُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ وَ لَوْ یَرَی الَّذِینَ ظَلَمُواْ إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذَاب
و بعضى از مردم کسانى هستند که معبودهایى غیر از خداوند براى خود برمىگزینند و آنها را همچون دوست داشتن خدا، دوست مىدارند. امّا آنان که ایمان دارند، عشقشان به خدا (از عشق مشرکان به معبودهاشان) شدیدتر است و آنها که (با پرستش بت به خود) ستم کردند، هنگامى که عذاب خدا را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمام نیروها، تنها به دست خداست و او داراى عذاب شدید است.
بقره آیه 165
امام باقر علیه السلام مىفرماید: مراد از »دون اللَّه« و »انداد« در این آیه، بتها نیستند، بلکه مراد پیشوایان ستمکار و گمراهند که مردم آنان را همچون خداوند دوست دارند. [497] از جهت ادبى نیز کلمه «هم» در «یحبّونهم»، براى انسان بکار مىرود، نه اشیاء.
ریشهى محبّت، کمال دوستى وجمال دوستى است. مؤمنان تمام کمالات و جمالها را در خداوند مىبینند، لذا بیشترین عشق را به او ابراز مىدارند. عشق و محبّت مؤمنین، بر اساس شایستگى ولیاقت معشوق است وهرگز به سردى و خاموشى نمىگراید. امّا عشق مشرکان، براساس خیال وجهل وتقلید وهوسهاى بیهوده است.
497) کافى، ج1، ص 374.
با تو میگویم:
وقتی خلوت میکنیم با خودمان؛ وقتی بدیهایمان را می شماریم؛ غیبتها توجه مان را جلب میکند، دروغهای ریز و درشت یادمان میآید، بدخلقیها آزارمان میدهد اما کمتر پیش میآید تا خودمان را ظالم بدانیم که همیشه پیش خودمان فکر کردهایم که: آدم نه ... آدم نکشتهایم. دزدی هم تا جایی که در حافظه داریم، نه ... دزدی هم نکرده ایم. مال مردم خوری هم اصلا به قیافهمان نمیآید. برای ما، ظلم همیشه کلمهای است که می گذاریمش کنار کسی که مال فلان بچه یتیم را با خیال راحت میخورد، از دیوار خانه مردم بالا میرود، و یا صفتش میکنیم برای کسی شبیه قذافی مثلا.
اما تو نگاهت با ما از زمین تا آسمان، فرق دارد. تو ظلم را همین دوست داشتنهای بی حساب میدانی؛ همین که چشمم را ببندم روی خدایی تو و چیزهایی را دوست داشته باشیم که تو دوستشان نداری. که بت بسازم از دنیا، حتی اگر پدرم اسم کوچکم را گذاشته باشد «عبدالله» .
ظلم از منظر خدایی تو، یعنی به جای تو، فرزندم بشود همه داشتهام؛ حتی اگر شهره ایمان باشم در شهر.
تو ستم را تنها در گرفتن جان انسانها نمیدانی؛ تو ستم را در این میدانی که وقت گرفتاری، در ِ اولین خانهای را که میزنم، در ِ خانه تو نباشد و دستهایم را در آستان ِ کسی بالا ببرم که ساحت تو نیست؛ حتی اگر "ایاک نستعین " های نمازم ، شنیدنی باشد.
معنی ظلم را تو در این میدانی که تکیه بزنم به دیوارهای پوشالی که به تکانی فرو میریزند؛ حتی اگر بارها در جمعهای کوچک و بزرگ، آیهها تلاوت کردهام، روایتها خواندهام و سخنها گفتهام از توکل به خدا.
این بار که به خلوت با خودم نشستم، از چشمها خدایی تو به ظلم نگاه میکنم؛ آن وقت است که معلومم میشود سالهاست به ستم میگذرد و این خدایی توست که هنوز هم بنده خود میدانیام ؛ روزیات را از من دریغ نمیکنی؛ وقت گرفتاری، دستگیرم میشوی و با همه بدیها و ظلمهایی که تک تکشان را میبینی و ریز تمامشان را میدانی، باز چشم هابت را به رویشان میبندی.
یادم بماند: یادم بماند هیچ ظلمی بالاتر از ندیدن خدایی تو نیست ...
امام رضا علیه السلام به ابن رامین (فقیه )فرمود:ابن رامین ! آن وقت که پیامبر صلی الله علیه و آله از مدینه خارج شد، کسی را جای خود نگذاشت ؟ابن رامین : چرا علی را جای خود گذاشت .امام رضا(ع): پس چرا به اهل مدینه نفرمود خودتان کسی را انتخاب کنید، چون انتخاب شما خطا نمی شود.ابن رامین : چون حضرت پیامبر نگران بود اختلاف و درگیری در میان مردم بیفتد.امام : خوب چه عیبی داشت ، اگر هم اختلافی رخ می داد، هنگامی که از مسافرت به مدینه بر می گشت آن را اصلاح می نمود.
ابن رامین: البته عمل آن حضرت که خود جانشین تعیین فرمود، با محکم کاری مناسب تر و منطقی تر بود.امام : بنابراین برای پس از مرگ خود نیز حتما کسی راجای خود قرار داده است ؟ابن رامین : نه !امام : آیا مرگ پیامبر صلی الله علیه و آله از مسافرتش مهم تر نبود؟سفر دنیا کوتاه است و سفر مرگ طولانی و ابدی . پس چگونه شد که هنگام مرگ از اختلاف امت خاطر جمع بود - جانشین تعیین نکرد - اما در مسافرت چند روزه دنیا خاطر جمع نبود - جانشین تعیین کرد - با این که خود آن حضرتزنده بود و می توانست اختلافات را اصلاح نماید.ابن رامین در مقابل سخنان منطقی امام نتوانست حرفی بگوید و ساکت شد. منبع:بحار الانوار، ج 23، ص 75.
یکی از دلایل توجّه مسلمانان به مسئله امام شناسی - و شناخت ائمه بر حق و واجد شرایط بطور عموم و شناخت امام مهدی منتظر(عج) بطور خصوص- ، حدیث شریف: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة» و احادیث مشابه و هم مضمون آن است.
به موجب این حدیث عاقبت سهل انگاری و بی تفاوتی نسبت به شناخت امام زمان واجد شرایط، مرگ جاهلی و حشر و نشر با بت پرستان و مشرکین در قیامت خواهد بود.
اعتقاد به مهدویت و شناخت امام هر عصری در منابع شیعه جایگاه خاصی دارد، و شیعه به عقیده امامت و مهدویت شهرت دارد؛ کافی است بدانیم تنها علامه مجلسی از بزرگان علما و مراجع حدیثی شیعه، این حدیث را با چهل سند از طرق اختصاصی شیعه آورده است.(1)
سلام خدمت همه دوستان
و اما دروغ های که برای ترور شخصیت توسط افراد گمراه برای بنده در بین گروه های اجتمایی نشر و پخش میکنند
اولا تا بوده همین بوده برای رسول اکرم (ص) تهمت و ناسزا گویی وجود داشت . و بنده اصلا ناراحت نمیشوم و اینکه به کذب ادعا میکنید که بنده بخاطر منافع مادی شیعه شده ام مثلا بعضی ها داستان سرای های که با قوه تخیلشان که بد نیست به داستانویسی و نشر کتاب بپردازند تا استدادشان نهفته نماند
1: دروغ اول ) بنده از کار اخراج شده ام و بخاطر برگشت به کار شیعه شدم تا دویاره کارمند شوم
جواب : بند در طی دوران کار در بیمارستان هیچ گاه تذکر ساده شفاهی و یا کتبی در موارد جزیی هم نداشته ام چه برسد به موردی که به اخراج بیانجامد دوستان برای کسب اطلاعات دقیق از صحت این موضوع میتوانند به همکاران بیمارستان 22 بهمن نیکشهر مراجعه نمایند و یا به شماره تلفن های ذیل
خدمت عوامل دست اندرکار شبکه قران و معارف سیما
حقیر بدنبال توفیق شرکت در برنامه شب های اسمانی از مسولین شبکه قران و عوامل برنامه منظور ادای تقدیر و احترام دارم تا با این تریبون بتوانم تقدیر از دوستان خوصوصا اهل سنت که با قرار نگرفتن در بازی عوام فریبانانه وهابیون علیه امثال بنده نشده و نمیشوند و از اینکه توانستم پیام خودم را به افرادی که مانند سابقه من در گمراهی بودن و به جهالت خور اصرار دارند برسانم تا بدانند که حقیقت اسلام ناب محمدی جز شیعه دوازده امامی جیز دیگری نیست
بازهم جای دارد از عوامل و بانی یان ضبط و پخش این برنامه تقدیر و تشکر کنم و از خدا برایتان ارزوی سربلندی و سرفرازی دارم
با کمال احترام مستبصرحمیدشیرانی
شما می گویید حضرت علی علیه اسلام خلفا را قبول داشت و حال آن که عمر می گوید : « حضرت علی علیه السلام و عباس عموی پیامبر ، ابوبکر را دروغگو و گنهکار و نیرنگ باز می دانست ؟ »
شما راست می گویید یا عمر !؟ (1)
طبری می گوید : « مردی از زهری پرسید : آیا حضرت علی علیه السلام شش ماه با ابوبکر بیعت نکرد ؟ پاسخ داد : نه تنها حضرت علی (علیه السلام) بلکه احدی از بی هاشم نیز با او بیعت نکردند . » (2)
آیا شما راست می گویید یا علماء و مورخین شما ؟
برگرفته از سایت راکعون
حدثنا مُوسَى بن إِسْمَاعِیلَ حدثنا أبو عَوَانَةَ عن أبی بِشْرٍ عن یُوسُفَ بن مَاهَکَ قال کان مَرْوَانُ على الْحِجَازِ اسْتَعْمَلَهُ مُعَاوِیَةُ فَخَطَبَ فَجَعَلَ یَذْکُرُ یَزِیدَ بن مُعَاوِیَةَ لِکَیْ یُبَایَعَ له بَعْدَ أبیه فقال له عبد الرحمن بن أبی بَکْرٍ شیئا فقال خُذُوهُ فَدَخَلَ بَیْتَ عَائِشَةَ فلم یَقْدِرُوا فقال مَرْوَانُ إِنَّ هذا الذی أَنْزَلَ الله فیه «وَالَّذِی قال لِوَالِدَیْهِ أُفٍّ لَکُمَا أَتَعِدَانِنِی» فقالت عَائِشَةُ من وَرَاءِ الْحِجَابِ ما أَنْزَلَ الله فِینَا شیئا من الْقُرْآنِ إلا أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ عُذْرِی.(١)
برگرفته از سایت راکعون
آیا صحیح است که متعه عقد و ازدواجی است که تفاوت آن با عقد دایم در چند چیز است:
چگونه مىتوان باور داشت که با وجود علی (ع) در درون منزل، همسر او براى باز کردن در خانه برود! چرا خود علی (ع) براى بازکردن در نرفت؟
أوّلاً: آن چه که از برخى از روایات استفاده مىشود: حضرت فاطمه سلام الله علیها نزدیک در ورودى منزل نشسته بود و با دیدن عمر و همراهان وى، در را به روى آنان بست.
در کجا و در چه صفحه ای ودر چه بخشی از صحیح بخاری این دو حدیث زیر آمده است؟
1- حضرت محمّد (ص) فرمودند:
هر که فاطمه(س) را اذیّت کند واو را ناراحت کند مرا اذیّت و آزار کرده و هر که مرا اذیّت و آزار کند خدا را اذیّت و آزار کرده!
2- حضرت فاطمه(س) فرمودند:
من از ابوبکرو عمراذیّت شدم و از دست این دو نفر دلگیرم
احتمالا در سال ۷۱ بود که عدهاى از کارشناسان و محققان جمهورى اسلامى مستقر در مجلس شوراى اسلامى که جزو نمایندگان هم بودند پس از ۱۴۰۰ سال تحقیق و بررسى ناگهان به راز مهمى پیبردند و آن اینکه حضرت فاطمه دختر رسول خدا (ص) فوت ننموده بلکه شهید شده است اینجا بود که آن نمایندگان مجلس (که خداوند از آنان نگذرد) اعلام کردند از این پس در تقویمها بجاى وفات بنویسند شهادت. و این روز را تعطیل اعلام نمودند و به این صورت بزرگترین ضربت را بر وحدت اسلامى وارد نموده و شکافى عمیق ایجاد نمودند.
آقایان شیعه به ما بگویید چرا تا پیش از این در تقویم ایران مىنوشتند رحلت؟!
عبد الرحمن دمشقیه، نویسنده معاصر وهّابى، در مقالهاش با عنوان «قصة حرق عمر رضی الله عنه لبیت فاطمة رضی الله عنها» که در سایت «فیصل نور» آمده، در باره روایت إبن أبیشیبه مىنویسد:
1. وددت أنی لم أحرق بیت فاطمة... (قول أبی بکر). فیه عُلْوان بن داود البجلی (لسان المیزان، ج4، ص218، ترجمه رقم 1357- 5708 و میزان الاعتدال، ج3، ص108، ترجمه رقم 5763) قال البخاری وأبو سعید بن یونس وابن حجر والذهبی «منکر الحدیث» وقال العُقیلی (الضعفاء للعُقیلی، ج3، ص420).
در روایت ابوبکر، نام داوود بن عُلْوان بَجَلِى وجود دارد که بخارى، ابوسعید بن یونس، ابن حجر و عقیلى وى را منکر الحدیث مىدانند.
سابقه دین اسلام در سرزمین ایران به عصر حیات «پیامبر اکرم(ص)» و نامه آن حضرت به «خسرو پرویز» شاه ایران برمیگردد؛ و ورود رسمی این دین به این سرزمین، به سال 16 هجری و در زمان حکومت «عمر بن خطاب» خلیفه دوم.
اما سؤال اساسی این است که به رغم ورود اسلام به ایران در دوره خلفا و همچنین به رغم آنکه ایرانیان قرون اولیه، اکثراً جزو اهل سنت بودند، چگونه شد که هم اینک شاهد اکثریت ایرانیان شیعی هستیم؟
در این نوشته، بحث کلامی مطرح نیست. بلکه از دیدگاه "جامعهشناسی تاریخی" بررسی میکنیم که چه تحولاتی باعث شد که اکثر ایرانیان، شیعه شوند.
در خصوص سؤال فوق دو دسته پاسخ ارائه شده است:
1. پاسخ های نادرست و افسانهای.
2. پاسخ صحیح و منطقی.
به گزارش خبرگزاری اهل بیت (ع) ـ ابنا ـ «شیخ احمد کبیسی»،مفتی سنی مذهب، در مصاحبهای تلویزیونی با شبکه "دبی 1" اعلام کرد که عامل ایجاد تمام مشکلات مسلمانان معاویه و پدرش ابوسفیان هستند.
وی با اشاره به دفاع وهابیون از معاوبه تصریح کرد:وهابیها در حالی از معاوبه دفاع و به وی ابراز علاقه میکنند که معاویه ستور به سب علی ابن ابی طالب(ع) در بالای منابر داده بود.
به دنبال برنامه های جذاب حضرت آیت الله قزوینی در شبکه ولایت در باره امامت، بینندگان عزیز این شبکه درخواست کردند که این مطالب به صورت خلاصه شده در سایت قرار گیرد تا آنان بتواند به راحتی از این مطالب در مناظرات و مباحثات با مخالفان استفاده کنند.
بدین منظور بر آن شدیم که مقاله ذیل تقدیم شیعیان و دوست داران اهل بیت عصمت و طهارت شود.
در این مقاله مختصر به چند مطلب اساسی پرداخته میشود:
1. چرا مسلمان ها باید درخصوص مذهب خود تحقیق کنیم؛
2. ادله شیعه برای بر حق بودن خود، چیست؟
3. ادله شیعه بر خلافت بلافصل امیرالمومنین طبق قرآن و تفاسیر اهل سنت چیست؟
4. ادله شیعه بر خلافت بلافصل امیرالمومنین طبق سنت صحیح پیامبر (ص) چیست؟
5. ادله خلافت ابی بکر از دیدگاه اهل سنت چیست؟
تحریف و خیانتی دیگری از سوی وهابیون بر حدیث ثقلین در کتاب (بحوث أثر ندوة القرآن فی تحقیق الوسطیة ودفع الغلو)
این کتاب در چهارقسمت هست که در قسمت سوم تحت عنوان (مفهوم الغلو فی الکتاب والسنة) دکتر صالح بن غانم السدلان در صفحه 146 این کتاب،به خدا و رسول،و همه مسلمین خیانت کرده و می گوید:در مسنداحمد حدیث ثقلین چنین آمده:" إنی تارک فیکم الثقلین: کتاب الله ، وسنتی " حال آن که حدیث چنین نیست و کتاب الله و عترتی اهل بیتی هست.دقت کنید:
((والطائفة المنصورة التی هی " على ما کان علیه رسول الله صلى الله علیه وسلم وأصحابه " وهم أهل السنة النبویة: " أهل الحدیث " ( 1) وأهل الأثر والاتباع، وهم المفارقون لجمیع أهل التفرق والابتداع وأهل الآراء والأهواء)).