شیـعه

وبلاگ شخصی حمید شیرانی

شیـعه

وبلاگ شخصی حمید شیرانی

درباره بلاگ
شیـعه

نبی اکرم (ص) : هر کس که بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جهاهلیت مرده است .

شیعه آن چیزی نبود که به ما میگفتند بلکه شیعه ای که ما آن را شناختیم اندیشه ای ناب و برحق بود .

هدف داریم فرهنگ مکتب اهل بیت پیامبر ص و اندیشه ائمه اطهار رو تبلیغ و ترویج کنیم .

به امید ان روزی همه فرق اسلامی. مردممان , قوممان (قوم بلوچ) به ولایت امام زمان (عج) ایمان بیاورند و به امامت ائمه اطهار (ع) شهادت بدهند.

التماس دعا
حمید شیرانی 1391/10/03
بلوچستان

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
نویسندگان

یکی از دلایل توجّه مسلمانان به مسئله امام شناسی - و شناخت ائمه بر حق و واجد شرایط بطور عموم و شناخت امام مهدی منتظر(عج) بطور خصوص- ، حدیث شریف: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة» و احادیث مشابه و هم مضمون آن است.
به موجب این حدیث عاقبت سهل انگاری و بی تفاوتی نسبت به شناخت امام زمان واجد شرایط، مرگ جاهلی و حشر و نشر با بت پرستان و مشرکین در قیامت خواهد بود.
اعتقاد به مهدویت و شناخت امام هر عصری در منابع شیعه جایگاه خاصی دارد، و شیعه به عقیده امامت و مهدویت شهرت دارد؛ کافی است بدانیم تنها علامه مجلسی از بزرگان علما و مراجع حدیثی شیعه، این حدیث را با چهل سند از طرق اختصاصی شیعه آورده است.(1)
امّا سؤال اینست که آیا این حدیث در منابع اهل سنّت هم وجود دارد؟(2)
برای جواب تنها به ذکر بعضی از ناقلان و مصادر اهل سنّت در قرون اولیه تاریخ اسلام تا قرن ششم اکتفاء می کنیم. 
1 ـ «مسند» ابوداود سلیمان بن داود طیالسی در گذشته (204) از عبد الله بن عمر بلفظ:«من مات بغیر امام مات میتة جاهلیة، و من نزع یداً من طاعة جاء یوم القیامة لاحجة له» نیز رجوع شود به کنزالعمال.
2ـ «المعیار والموازنة» علامه متکلم ابوجعفر اسکافی درگذشته (240)ص24بلفظ: «من مات و لا امام له مات میتة جاهلیة» ازعبدالله بن عامر
3 ـ «نقض العثمانیة» نیز از اسکافی ص 11 ـ 12 و به نقل ابن ابی الحدید (ج 13، ص 242) بلفظ فوق.
4 ـ «مسند» احمد بن حنبل درگذشته (241) و ج 4 ص 96 بلفظ: «من مات بغیرامام مات میتة جاهلیة» ازمعاویة بن ابی سفیان.
5 ـ «صحیح» مسلم در گذشته (261) ج 8 ص 107 بلفظ: «من لم یعرف امام زمانه فمات میتة جاهلیة»
6 ـ «العلل الوارده فی الاحادیث» ابوالحسن علی بن عمر بن احمد بن مهدی بغدادی دارقطنی شافعی (م 305 / 306) ج 7 ص 63 بلفظ:«من مات لغیر امام مات میتة جاهلیة» به سه سند از معاویه و دو سند از ابوهریره. 
7 ـ «زوائد» احمد بن عمر بزار در گذشته (320) ج 1 ص 144 و ج 2 ص 143 بلفظ: «من مات و لیس علیه امام فمیتته میتة جاهلیة، و من مات تحت رایة عصبیة، فقتلته قتلة جاهلیة».
8 ـ «الکنی والاسماء» حافظ دولابی در گذشته (320) ج 2 ص 3 چاپ دائرة المعارف حیدرآباد دکن بلفظ: «من مات و لیس علیه امام جامع فقد مات مات جاهلیة، و من خرج من الجماعة فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه» از ابن عمر.
9 ـ «صحیح ابن حبان»، ابوحاتم محمد بن حبان تمیمی، بستی شافعی درگذشته (354) به شرح «احسان بترتیب صحیح ابن حبان» شماره 44 بلفظ: «من مات و لیس له امام مات میتة جاهلیة».
10 ـ «کتاب المجروحین» نیز از ابوحاتم ج1 ص 280 بلفظ: «من فارق جماعة المسلمین قید شبر فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه، و من مات و لیس علیه امام فمیتته میتة جاهلیة، و من مات تحت رایة عمیة یدعوا الی عصبیة او ینصر فقتله جاهلیة» به روایت از ابن عباس.
11 ـ «معجم الکبیر» حافظ ابوالقاسم طبرانی درگذشته (360) ج 10 ص 350 حدیث 10687 (شماره مسلسل) بلفظ: «من فارق جماعة المسلمین قید شبر فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه و من مات و لیس علیه امام فمیتته جاهلیة و من مات تحت رأیة عمیه یدعوا الی عصبیة او ینصر عصبیة فقتله جاهلیة» به روایت از ابن عباس. و ج 19 ص 388 شماره 910 چاپ بغداد بلفظ: «من مات بغیر امام مات میتة جاهلیة» به روایت معاویه، و به لفظ «من مات و لیست علیه طاعة مات مات جاهلیة» از عامر بن ربیعه (نیز رجوع شود به کنزالعمال ج6 ص 65 شماره 14861). 
12 ـ «مستدرک الصحیحین» حاکم نیشابوری در گذشته (405) ج 1 ص 77 و 117 از ابن عمر بلفظ: «من مات و لیس علیه امام جماعة فان موتته موتة جاهلیة»
13 ـ «المغنی» قاضی القضاة معتزلی، عبد الجبار بن احمد همدانی اسدآبادی درگذشته (415) جزء متمم عشرین ج 1 ص 116 بلفظ: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة»
14 ـ «ندیم الفرید» علامه محقق ابوعلی، احمد بن محمد بن یعقوب مسکویه ـ که اصلش ازری و مقیم و درگذشته اصفهان بسال (421) بوده است بلفظ: «من مات لیلة و لیس فی عنقه بیعة امام فقد مات میتة جاهلیة».(3).
15 ـ «حلیة الاولیاء» حافظ ابونعیم اصفهانی درگذشته (430) ج 3 ص 224 بلفظ: «من مات بغیر امام فقد مات میتة جاهلیة و من نزع یده من طاعة (یدا من طاعة الله) جاء یوم القیامة لاحجة له» به روایت از طیالسی. 
و اضافه کرده است: این حدیث ثابت و مسلّم بوده، مسلم درحدیث خود آنرا از زید روایت نموده و گفته است: تابعین و اعلام آنرا از زید نقل کرده اند. سپس هشت نفر از تابعین را نام برده که این حدیث را روایت نموده اند.
16 ـ «سنن بیهقی» درگذشته (458) ج 8 ص 156 ـ 157 بلفظ: «من مات و لیس فی عنقه بیعة، مات میتة جاهلیة»
17 ـ «جمع بین صحیحین ـ بخاری ومسلم ـ» محمد بن فتوح حمیدی درگذشته (488) بلفظ: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة»؛ (به نقل احقاق الحق قاضی نورالله شوشتری در اوائل بحث امامت، نیز آیت الله مرعشی در پاورقی احقاق ج 2 ص 306 بواسطه کنزالعمال (1/186 چاپ حیدر آباد) آنرانقل نموده، اما روایت با کمی اختلاف در عبارت بدون نام حمیدی ذکر شده) 
18 ـ «ربیع الابرار» محمود بن عمر زمخشری درگذشته (538) ج 4 ص 221 باب الملک و السطان بلفظ: «من مات و لیس فی عنقه لامام المسلمین بیعة فمیتته میتة جاهلیة» 
19 ـ «ملل و نحل» محمد بن عبد الکریم شهرستانی شافعی درگذشته (548) ج 1 چاپ قاهره ص 172 ذیل «الاسماعیلیه» بلفظ: «ان من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة» و نیز: «من مات و لم یکن فی عنقه بیعة امام، مات میتة جاهلیة»

منابع دوم 

1 ـ « مسند » ابوداود سلیمان بن داود طیالسى در گذشته ( 204 ) از عبد الله بن عمر بلفظ: « من مات بغیر امام مات میتة جاهلیة ، و من نزع یداً من طاعة جاء یوم القیامة لاحجة له » نیز رجوع شود به کنزالعمال. 

2 ـ « مصنف » یا « جامع کبیر در حدیث » حافظ عبد الرزاق بن همام صغانى یمنى در گذشته ( 211 ) چاپ مجلس علمى پاکستان ، ج 11 ص 330 بشماره 19005 بلفظ: « من فارق الجماعة شبرافمات مات میتة جاهلیة ». 

3 ـ « سنن » سعید بن منصور خراسانى در گذشته( 227 ) از عامربن ربیعه صحابى بلفظ: « من مات و لیست علیه طاعة مات میتة جاهلیة » ( [2] ) به نقل کنزالعمال. 

4 ـ « مسند » حافظ ابوالحسن على بن جعد جوهرى درگذشته ( 230 ) 2/850 شماره 2375 چاپ کویت ، از عبد الله بن عامر از پدرش عامربن ربیعه ، بلفظ: « من مات ولیست علیه طاعة مات میتة جاهلیة ، و من خلعها بعد عقدها ایاها لقى الله ولا حجة له. ». 

5 ـ « طبقات الکبرى » محمدبن سعد کاتب واقدى درگذشته ( 230 ) ج 5 ص 107 چاپ لیدن و ص 144 چاپ بیروت ، ذیل شرح حال عبد الله بن مطیع بلفظ: « من مات و لابیعة علیه مات میتة جاهلیة » به روایت از عبد الله بن عمر. نیز مراجعه شود به کنز العمال 1 / 103 شماره 463. 

6 ـ « مصنّف » حافظ ابن أبى شیبه ، أبوبکر عبد الله بن محمد ، درگذشته ( 234 ) ج 15 ص 24 شماره 19005 بلفظ: « من فارق الجماعة شبراً فمات مات میتة جاهلیة ». 

وص 38 شماره 19047 از عبد الله بن عامر از پدرش بلفظ: « من مات ولا طاعة علیه مات میتة جاهلیة ، ومن خلعها بعد عقده ایاها فلاحجة له » و نیز بلفظ: « من مات و لیست علیه طاعة ، مات میتة جاهلیة » 

وص 52 شماره 19090 بلفظ: « من ترک الطاعة و فارق الجماعة فمات ، فمیتتة جاهلیة ، ومن خرج تحت رایة عمیة یغضب لعصبیة او ینصرعصبة او یدعوا الى عصبة ، فقتل فقتلته جاهلیة ». 

نیزمراجعه شود به کنز العمال ( 6/65 شماره 14861 ). 

7 ـ « المعیار والموازنة » علامه متکلم ابوجعفر اسکافى درگذشته ( 240 )ص24بلفظ: « من مات ولاامام له مات میتة جاهلیة » ازعبدالله بن عامر 

8 ـ « نقض العثمانیة » نیز از اسکافى ص 11 ـ 12 وبه نقل ابن ابى الحدید 13 / 242 بلفظ فوق. 

9 ـ « مسند » احمد بن حنبل درگذشته ( 241 ) ج 2 ص 83 و 154 بلفظ: « من مات و هو مفارق للجماعة مات میتة جاهلیة » و ص 111 بلفظ: « من مات و قد نزع یده من بیعة کانت میتته میتة ضلال » از ابن عمر ، و ص296 بلفظ: « من خرج من طاعة و فارق الجماعة مات میتة جاهلیة » از ابوهریره. 

و ج 3 ص 446 بخش مسند عامر بن ربیعه بلفظ: « من مات و لیست علیه طاعة مات میتة جاهلیة » به روایت از نامبرده 

وج 4 ص 96 بلفظ: « من مات بغیرامام مات میتة جاهلیة » ازمعاویة بن ابى سفیان. 

10ـ « الاموال » حمید بن زنجویه در گذشته ( 251 ) ج 1 ص 81 بشماره 40 چاپ ریاض از ابوهریره بلفظ: « من خرج من الطاعة او فارق الجماعة فمات ، فمیتتة جاهلیة » 

وص 82 بشماره 42 بلفظ: « من مات ولیست علیه طاعة مات میته جاهلیة ، و ان خلعها بعد عقدها فى عنقه لقى الله و لیست له حجة » از عبدالله بن عامر بن ربیعه از پدرش وشماره 43 از ابن عمر ( در حالیکه روى سخنش به ابن مطیع ـ والى مدینه از طرف عبد الله بن زبیر بهنگام قتل عام مردم آن بدست بسر بن ارتاط از جانب یزید ـ بود گفت: آمده ام آنچه از رسول خدا شنیده ام به تو خبر دهم که فرمود ): « من مات على غیر طاعة مات لاحجة له ومن مات قد نزع یدا من بیعة کان على الضلال » 

وناگفته پیداست که عبد الله بن عمر با انجام این ملاقات میخواست از این حدیث به نفع یزید ( که مردم مدینه و از جمله بعضى از صحابه رسول الله ( ص ) او را از خلافت خلع کرده بودند ) سوء استفاده کند ، فحشره الله مع یزید بن معاویه و جده و ابیه. 

11 ـ « سنن » امام عبد الله بن عبد الرحمن تمیمى سمرقندى دارمى در گذشته ( 255 ) ج 2 ص 241 بلفظ: « لیس من احد یفارق الجماعة شبرا فیموت ، الا مات میتة جاهلیة » از ابن عباس . 

12 ـ « صحیح » محمد بن اسماعیل بخارى درگذشته ( 256 )ج 2 ص 13 و درچاپ دیگر مصر ج 9 ص 59 باب فتن از ابن عباس بلفظ: « من خرج من السلطان شبراً مات میتة جاهلیة » و بلفظ: « من فارق الجماعة شبراً فمات ( الامات خ ) میتة جاهلیة ». 

13 ـ نیز « تاریخ الکبرى » بخارى 6 / 445 شماره 2943 از عامر بن ربیعه از پدرش بلفظ: « من مات ولیست علیه طاعة مات میتة جاهلیة » و در ج 4 ص 54 شماره 1938 بلفظ: « من فارق الجماعة قید شبر فقد فارق الاسلام ». 

14 ـ « صحیح » مسلم در گذشته ( 261 ) ج 6 ص 21 ـ 22 شماره 1489 بلفظ: « من مات ولیس فى عنقه بیعة مات میتة جاهلیة » از عبد اللّه بن عمر و بلفظ: « من خرج من الطاعة و فارق الجماعة ، فمات ، مات میتة جاهلیة » ونیز « من فارق الجماعة شبرا فمات فمیتته جاهلیة ». 

ودر ج 8 ص 107 بلفظ: « من لم یعرف امام زمانه فمات میتة جاهلیة » ( ملحقات الاحقاق 13 / 85 ) 

15 ـ « العلل الوارده فى الاحادیث » ابوالحسن على بن عمر بن احمد بن مهدى بغدادى دارقطنى شافعى ( 305 / 306 ) ج 7 ص 63 بلفظ: « من مات لغیر امام مات میتة جاهلیة » به سه سند از معاویه و دو سند از ابوهریره. 

16 ـ « زوائد » احمد بن عمر بزار در گذشته ( 320 ) ج 1 ص 144 و ج 2 ص 143 بلفظ: « من مات و لیس علیه امام فمیتته میتة جاهلیة ، و من مات تحت رایة عصبیة ، فقتلته قتلة جاهلیة ». 

17 ـ « الکنى والاسماء » حافظ دولابى درگذشته ( 320 ) ج2 ص3 چاپ دائرة المعارف حیدرآباد دکن بلفظ: « من مات و لیس علیه امام جامع فقد مات میتة جاهلیة ، و من خرج من الجماعة فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه » از ابن عمر. 

18 ـ « عقد الفرید » ابوعمر ، احمد بن محمدبن عبدربه اندلسى درگذشته ( 327 ) ج 1 ص 9 سطر12 بلفظ: « من فارق الجماعة او خلع یدامن طاعة ، مات میتة جاهلیة ». 

19 ـ « صحیح ابن حبان » ، ابوحاتم محمد بن حبان تمیمى ، بستى شافعى درگذشته ( 354 ) به شرح « احسان بترتیب صحیح ابن حبان » شماره 44 بلفظ: « من مات ولیس له امام مات میتة جاهلیة ». 

20 ـ « کتاب المجروحین » نیز از ابوحاتم ج1 ص 280 بلفظ: « من فارق جماعة المسلمین قید شبر فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه ، 

و من مات و لیس علیه امام فمیتته میتة جاهلیة ، 

و من مات تحت رایة عمیة یدعوا الى عصبیة او ینصر فقتله جاهلیة » به روایت ازابن عباس 

21 ـ « معجم الکبیر » حافظ ابوالقاسم طبرانى درگذشته ( 360 ) ج 10 ص 350 حدیث 10687 ( شماره مسلسل ) بلفظ: « من فارق جماعة المسلمین قید شبر فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه و من مات ولیس علیه امام فمیتته جاهلیة ومن مات تحت رأیة عمیه یدعوا الى عصبیة او ینصر عصبیة فقتله جاهلیة » به روایت از ابن عباس. 

وج 19 ص 388 شماره 910 چاپ بغداد بلفظ: « من مات بغیر امام مات میتة جاهلیة » به روایت معاویه ، و به لفظ « من مات ولیست علیه طاعة مات میتة جاهلیة » از عامر بن ربیعه ( نیز رجوع شود به کنزالعمال ج6 ص 65 شماره 14861 ). 

22 ـ « معجم اوسط » نیزازطبرانى ج 1 ص 175 شماره 227 بلفظ: « من مات و لابیعة علیه مات میتة جاهلیة » وبادیگرالفاظ مختلف ذیل کتاب « مجمع الزوائد » بیاید. 

23 ـ « الکامل فى ضعفاء الرجال » ابواحمد عبد الله بن محمد ، معروف به ابن عدى جرجانى در گذشته ( 365 ) ج 5 ص 1869 بلفظ: « من مات ولیس علیه طاعة ، مات میتة جاهلیة » به روایت عامربن ربیعه. 

24 ـ « مستدرک الصحیحین » حاکم نیشابورى در گذشته ( 405 ) ج 1 ص 77 و 117 ازابن عمر بلفظ: « من مات ولیس علیه امام جماعة فان موتته موتة جاهلیة ». 

25 ـ « المغنى » قاضى القضاة معتزلى ، عبد الجبار بن احمد همدانى اسدآبادى درگذشته ( 415 ) جزء متمم عشرین ج 1 ص 116 بلفظ: « من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة ». 

26 ـ « ندیم الفرید » علامه محقق ابوعلى ، احمد بن محمد بن یعقوب مسکویه ـ که اصلش ازرى و مقیم ودرگذشته اصفهان بسال ( 421 ) بوده است بلفظ: « من مات لیلة ولیس فى عنقه بیعة امام فقد مات میتة جاهلیة ».( [3] ) 

27 ـ« حلیة الاولیاء » حافظ ابونعیم اصفهانى درگذشته ( 430 ) ج 3 ص 224 بلفظ: « من مات بغیر امام فقد مات میتة جاهلیة ومن نزع یده من طاعة ( یدا من طاعة الله ) جاء یوم القیامة لاحجة له » به روایت از طیالسى. 

واضافه کرده است: این حدیث ثابت و مسلّم بوده ، مسلم درحدیث خود آنرا از زید روایت نموده وگفته است: تابعین و اعلام آنرا از زید نقل کرده اند. 

سپس هشت نفرازتابعین رانام برده که این حدیث راروایت نموده اند. 

28 ـ « المنتقى فى الاخبار » مکى بن ابیطالب حموش بن محمد بن مختار اندلسى درگذشته ( 437 ) به شرحى که در « نیل الاوطار فى شرح منتقى الاخبار » تحت شماره 66 بیاید 

29 ـ « سنن بیهقى » درگذشته ( 458 ) ج 8 ص 156 ـ 157 بلفظ: « من مات ولیس فى عنقه بیعة ، مات میتة جاهلیة » 

و بلفظ: « من خرج من الطاعة وفارق الجماعة ، فمات میتة جاهلیة » و نقل از بخارى ومسلم. 

30 ـ « شعب الایمان » نیزازبیهقى ، به شرح مختصرآن که تحت شماره 45 بیاید. 

31 ـ « المتفق و المفترق » ابوبکر احمد بن على خطیب بغدادى درگذشته ( 463 ) بلفظ: « من نزع یدا من طاعة الله و فارق الجماعة ثم مات ، مات میتة جاهلیة ، ومن خلعها بعد عهدها لقى الله ولا حجة له » از ابن عمر ( کنزالعمال 6/66 شماره 14865 )

32 ـ « جمع بین صحیحین ـ بخارى ومسلم ـ » محمد بن فتوح حمیدى درگذشته ( 488 ) بلفظ: « من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة » 

( به نقل احقاق الحق قاضى نورالله شوشترى در اوائل بحث امامت ، نیز آیت الله مرعشى در پاورقى احقاق ج 2 ص 306 بواسطه کنزالعمال ( 1/186 چاپ حیدر آباد ) آنرانقل نموده ، اما روایت با کمى اختلاف در عبارت بدون نام حمیدى ذکر شده ) 

33 ـ « شرح المبسوط فى الفقه » شمس الدین سرخسى ( درگذشته 490 ). 

34 ـ « شرح السیر الکبیر شیبانى » نیز از سرخسى ج 1 ص 113 چاپ حیدرآباد 6ـ 1335. 

نیز ج 1 ص 167 چاپ 1971 م قاهره بلفظ: « من اتاه من امیره ما یکرهه فلیصبر ، فانّ من خالف المسلمین قید شبر ، ثم مات ، مات میتة جاهلیة » 

35 ـ « ربیع الابرار » محمود بن عمر زمخشرى درگذشته ( 538 ) ج 4 ص 221 باب الملک و السطان بلفظ: « من مات و لیس فى عنقه لامام المسلمین بیعة فمیتته میتة جاهلیة » 

36 ـ « ملل و نحل » محمد بن عبد الکریم شهرستانى شافعى درگذشته ( 548 ) ج 1 چاپ قاهره ص 172 ذیل « الاسماعیلیه » بلفظ: « ان من مات و لم یعرف امام زمانه ، مات میتة جاهلیة » ونیز: « من مات و لم یکن فى عنقه بیعة امام ، مات میتة جاهلیة » 

37 ـ « مصباح المضیئ فى خلافة المستضیئ » ابوالفرج ، عبد الرحمن بن على بن محمد الجوزى در گذشته ( 597 ) ج 1 ص 140 ـ 147 چاپ اوقاف عراق بسال 1397 شامل احادیث کلیات خلافت از جمله حدیث: « من فارق الجماعة شبرًا فمات ، فمیتته جاهلیة ». 

38 ـ « جامع الاصول » ابن اثیر جزرى درگذشته ( 606 ) ج 4 ص 456 بلفظ: « من خرج من السلطان شبراً مات میتة جاهلیة » از ابن عباس از طریق بخارى و مسلم 

وبلفظ: « من خرج من الطاعة و فارق الجماعة فمات ، مات میتة جاهلیة ، و من قتل تحت رایة عمیة یغضب لعصبیة او یدعوا الى عصبیة فقتل ، فقتلته جاهلیة » به روایت از ابوهریره ، از طریق مسلم ونسائى . 

39 ـ « مسائل الخمسون » محمد بن فخر رازى در گذشته ( 606 ) مسئله 47 ص 384 چاپ ـ ضمیمه مجموعه رسائل ـ مصر مطبعه علمى کردستان سال 1328 بلفظ: « من مات و لم یعرف امام زمانه فلیمت ان شاء یهودیا و ان شاء نصرانیا » ( کتاب « پیرامون معرفت امام » از علامه فقیه صافى گلپایگانى ص 8 ) 

40 ـ « المغنى فى شرح الخرقى » ابن قدامه ، عبدالله بن احمد مقدسى جماعیلى دمشقى حنبلى درگذشته ( 620 ) ج 10 ص 46 چاپ بیروت ، تحت عنوان « قتال اهل البغى » به روایت انس وبلفظ: « من خرج من الطاعة و فارق الجماعة فمات ، فمیتته جاهلیة » 

41 ـ « فتح العزیز على کتاب الوجیز » ابوالقاسم ، عبدالکریم بن محمد قزوینى رافعى درگذشته ( 623 ) به تفصیلى که در تلخیص الحبیر شماره 56 بیاید. 

42 ـ « شرح نهج البلاغه » ابن ابى الحدید معتزلى درگذشته ( 656 ) ج 9 ص 155 بلفظ: « من مات بغیر امام مات میتة جاهلیة » بااضافه جمله « واصحاب ما همه قائل به صحت ودرستى این قضیه هستند که جز با شناخت امامان کسى به بهشت نخواهد رفت. 

وج 13 ص 242 بلفظ: « من مات و لا امام له مات میتة جاهلیة » به نقل عبدالله بن عمر ، واضافه میکند: وى شبانه به در خانه حجاج ( ابن یوسف ثقفى ) رفت تابرخلافت عبدالملک مروان باوى که ازطرف اوحاکم عراق بود ، بیعت کند ، به این دلیل که پیامبر فرموده: « من مات و لا امام له مات میتة جاهلیة » ولى روش تحقیرآمیز و ذلت آور حجاج نسبت به عبدالله بن عمر آنچنان بود که بجاى دست پاى خود را از رختخواب بسوى او دراز کرد و گفت: ( جهت بیعت ) دست خود را به پاى من متصل کن. واینچنین بجاى مراسم بیعت گیرى با ابن عمر برخورد مسخره آمیز نمود. 

43 ـ« شرح صحیح مسلم » حافظ نووى درگذشته ( 676 ) ج 12 ص 240 

44 ـ « ریاض الصالحین » نیز از نووى ج 1 ص 437 شماره 662 و در چاپ دمشق ص 284 ـ285 شماره 663 بلفظ: « من خلع یدًا من طاعة لقى اللّه یوم القیامة ولا حجة له ، و من مات و لیس فى عنقه بیعة ، مات میتة جاهلیة » رواه مسلم. 

وفى روایه له: « من مات وهومفارق للجماعة فانّه یموت میتة جاهلیة » 

وبه شماره 670 بدین عبارت آمده: « من کره من امیره شیئا فلیصبر ، فانّه من خرج من السطان شبرا مات میتة جاهلیة » متفق علیه. 

45 ـ « مختصرشعب الایمان ـ بیهقى ـ » از ابوجعفر عمر قزوینى درگذشته ( 699 ) ص 106 چاپ مصر بلفظ: « من خرج من الطاعة و فارق الجماعة ثم مات ، مات میتة جاهلیة » به روایت از ابوهریره ونقل از مسلم. 

46 ـ « الاحسان بترتیب صحیح ابن حبان » امیر علاء الدین ، على بن بلبان فارسى حنفى درگذشته ( 739 ) ج 7 ص 49 چاپ بیروت ، بلفظ: « من مات ولیس له امام مات میتة جاهلیة » از طریق ابویعلى به روایت از معاویه. 

47 ـ « تلخیص المستدرک » حافظ ذهبى درگذشته ( 748 ) ج 1 ص 77 و 117 نقل واقرار به عین آنچه از مستدرک حاکم گذشت نموده. 

48 ـ « تفسیر » ابن کثیر دمشقى درگذشته ( 774 ) ج 1 ص 517 بلفظ: « من مات و لیس فى عنقه بیعة ، مات میتة جاهلیة ». 

49 ـ نیز « تاریخ ابن کثیر » ج 7 ص 232 بدین شرح که چون مردم ـ بخاطر کشتار عمومى اهل مدینه یزید را از خلافت خلع و ساقط کردند عبد الله بن عمر فرزندان واهلبیت خود را جمع نمود و پس از تشهد گفت: ما به حساب بیعت با خدا و رسولش با این مرد ( یزید بن معاویه ) بیعت کردیم وشنیدیم رسول خدا میگفت: « من نزع یدًا من طاعة ، فانه یأتى یوم القیامة لاحجة له ، و من مات مفارق الجماعة فانه یموت موتة جاهلیة » 

پس مبادا کسى از شما یزید را خلع نماید ومبادا در این باره اسراف و تند روى از خود نشان دهد که مایه جدائى بین من و او خواهد شد. 

50 ـ « شرح المقاصد » سعدالدین تفتازانى ( 792 ) ج2 ص275 بلفظ: « من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة » واضافه کرده است این حدیث همانند: ( اطیعوا اللّه واطیعوا الرّسول و أولى الأمر منکم )میباشد. 

51 ـ « شرح ـ عقائد نسفى ـ » نیز از محقق تفتازانى چاپ 1302 ، لکن چاپ 1313 که هفت صفحه آن بدست خیانتکاران حذف و ساقط گردیده فاقد این حدیث میباشد. ( الغدیر 10 / 360 ) 

52 ـ « مجمع الزوائد » نور الدین هیثمى درگذشته ( 807 ) ج 5 ص 218 بلفظ: « من مات بغیر امام مات میتة جاهلیة » به روایت از معاویه وبلفظ: « من مات و لیس فى عنقه بیعة مات میتة جاهلیة » 

و ص 219 بلفظ: « و من خرج من الجماعة قید شبر متعمدا فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه و من مات و لیس لامام جماعة علیه طاعة مات میتة جاهلیة » از معاذ بن جبل به روایت طبرانى وبلفظ: « . . . من أصبح لیس لأمیر جماعة علیه طاعة بعثه اللّه یوم القیامة من میتة جاهلیة » از ابودرداء از طریق طبرانى. 

و ص 223 بلفظ: « من مات و لیس علیه طاعة مات میتة جاهلیة » به نقل از عامربن ربیعه وطریق احمد بن حنبل ، ابویعلى ، بزار و طبرانى 

و ص 224 بلفظ: « من مات و لیس علیه امام ، فمیتته جاهلیة » به روایت از ابن عباس و طریق بزار و طبرانى در معجم اوسط. 

و ص 225 بلفظ: « من مات و لیس علیه امام ، مات میتة جاهلیة » به روایت از معاویه بن ابى سفیان از طریق طبرانى در معجم اوسط. 

53 ـ « کشف الاستار عن زوائد البزار على الکتب الستة » نیز از هیثمى ج 2 ص 252 حدیث 1635 چاپ مؤسسه رسالت ، بلفظ: « من فارق الجماعة قیاس ( او قید ) شبر فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه ، و من مات و لیس علیه امام فمیتته میتة جاهلیة ، و من مات تحت رأیة عصبیة او ینصر عصبیة فقتلته قتلة جاهلیة ». 

54 ـ « فتح البارى شرح صحیح بخارى » احمد بن محمد بن حجر عسقلانى درگذشته ( 852 ) ج 16 ص 112 بلفظ: « من مات ولیس فى عنقه بیعة مات میتة جاهلیة » به روایت از ابن عمر. 

55 ـ « مطالب العالیة » نیز از ابن حجر عسقلانى ج2ص 228 تحت شماره 2088 بلفظ: « من مات ولا طاعة علیه مات میتة جاهلیة » 

56 ـ « تلخیص الحبیر فى تخریج احادیث الرافعى الکبیر » نیز از ابن حجر عسقلانى ج 4 ص 41 بلفظ: « من خرج عن الجماعة قید شبر فقد خلع ربقة الاسلام . . . » به روایت از ابن عمر. 

وص 42 بلفظ: « من خرج من الطاعة و فارق الجماعة ، فمیتته جاهلیة » به روایت ازابوهریره ( فهارس کتاب فوق ص 289، چ دارالمعرفه بیروت ) 

57 ـ « جمع الجوامع » یا « جامع الاحادیث » عبدالرحمن سیوطى درگذشته ( 911 ) بشرح مندرج در کنز العمال. 

58 ـ « تیسیر الاصول » ابن دبیع شیبانى درگذشته ( 944 ) ج3 ص 39 به روایت از ابوهریره بلفظ: « من خرج من الطاعة و فارق الجماعة ، فمات میتة جاهلیة » از طریق دو صحیح بخارى ومسلم. 

59 ـ « کنزالعمال » حسام الدین متقى هندى درگذشته ( 975 ) ج1 ص 103 شماره 463 چاپ حلب بلفظ: « من مات و لا بیعة علیه مات میتة جاهلیة » به روایت از ابن عمر به نقل از مسند احمد وابن سعد. 

وشماره 464 بلفظ: « من مات بغیر امام مات میتة جاهلیة » به روایت معاویه واز طریق احمد حنبل وطبرانى. 

وص 207 شماره 1035 بلفظ: « من خرج من الجماعة قید شبر فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه حتى یراجعه ، و من مات و لیس علیه امام جماعة فان موتته موتة جاهلیة » از ابن عمر واز طریق مستدرک حاکم. 

وشماره 1037 بلفظ: « من فارق المسلمین قید شبر فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه ، و من مات لیس علیه امام فمیتته میتة جاهلیة ، ومن مات تحت رایة عُمَیة یدعوا الى عصبیة او ینصر عصبیة فقتله جاهلیة » از طریق طبرانى ( در معجم کبیر ) به روایت ابن عباس 

وص 208 شماره 1038 بلفظ: « من فارق جماعة المسلمین شبرا ، أخرج من عنقه ربقة الاسلام . . . و من مات من غیر امام جماعة مات میتة جاهلیة » به روایت ابن عمر از طریق حاکم در مستدرک. 

وص 379 شماره 1649 بلفظ: « من فارق الجماعة شبرا فقد نزع ربقة الاسلام من عنقه » از على به روایت از بیهقى 

وج 6 ص 52 شماره 14809 بلفظ: « من خرج من الطاعة و فارق الجماعة ، فمات ، مات میتة جاهلیة. . . » به روایت از ابوهریره از طریق احمد ، نسائى ومسلم. 

وشماره 14810 بلفظ: « من مات و لیس فى عنقه بیعة ، مات میتة جاهلیة » به روایت از ابن عمر از طریق مسلم. 

وص 65 شماره 14861 بلفظ: « و من مات و لیست علیه طاعة ،مات میتة جاهلیة » به روایت از عامربن ربیعه از طریق ابن ابى شیبه ( در مصنف ) و احمد حنبل ( در مسند ) و طبرانى ( در معجم کبیر ) وسعید بن منصور ( درسنن ) وشماره 14863 بلفظ: « من مات بغیر امام مات میتة جاهلیة ، و من نزع یدا من طاعة جاء یوم القیامة لاحجة له ». به روایت از عبدالله بن عمر و نقل از « معجم کبیر » طبرانى و« حلیه الاولیاء » ابونعیم. 

وص 66 شماره 14865 بلفظ: « من نزع یدا من طاعة اللّه و فارق الجماعة ثم مات ، مات میتة جاهلیة ، و من خلعها بعد عهدها لقى الله و لا حجة له » به روایت ابن عمر از طریق خطیب بغدادى در « المتفق والمفترق ». 

60 ـ « جواهرالمضیئه » ملاعلى قارى حنفى درگذشته ( 1014 ) درخاتمه کتاب ج 2 ص 509 بلفظ: « من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة » و در ص 457 گوید: وفرموده او ( پیامبر ) ص در صحیح مسلم « من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة » معنایش این است که: هر کس نشناسد آن کس را( که اقتدا به او و رهنمون شدن بدو ـ در زمانى که دست اندر کار امامت و رهبرى است ـ واجب باشد ) مرگش مرگ جاهلى خواهد بود. 

61 ـ « مجمع الفوائد » محمد بن سلیمان مغربى درگذشته ( 1094 درشام ) ج 2 ص 259 چاپ بیروت شماره 6048 ، بلفظ: « من مات بغیر امام ، مات میتة جاهلیة » ودر روایت دیگر تحت شماره 6049 بلفظ: « من مات و لیس فى عنقه بیعة مات میتة جاهلیة » از معاویه بن ابى سفیان. 

62 ـ « بریقة المحمودیه » شیخ ابوسعید خادمى حنفى درگذشته ( 1168 ) ج 1 ص 116 چاپ مصطفى حلبى قاهره ، بلفظ: « من مات ولم یعرف امام زمانه فقد مات میتة جاهلیة » ( ملحقات احقاق الحق ج 19 پاورقى ص 651 ) 

63 ـ « ازالة الخفاء فى مناقب الخلفاء » شاه ولى الله دهلوى درگذشته ( 1176 ) ج 1 ص 3 بلفظ: « من مات و لیس فى عنقه بیعة مات میتة جاهلیة » آنرا ذکر نموده و براى اثبات وجوب کفائى نصب خلیفه بر مسلمین تا روز قیامت ، بدان استدلال کرده است.

64 ـ « ازالة الغین » علامه فقیه مولى حیدر على بن محمد فیض آبادى هندى درگذشته ( 1205 ) دربحث از بى اعتبارى بعضى از احادیث بخارى ،چاپ دهلى 1295 بلفظ: « من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة » ( المدخل حدیث غدیر از عبقات ص61 ) 

65 ـ « فواتح الرحموت » ـ شرح « مسلم الثبوت » شیخ محب الله بهارى هندى حنفى درگذشته ( 1119 ) ـ از عبد العلى محمد بن نظام الدین محمد انصارى هندى درگذشته ( 1225 ) ج 2 ص 223 ـ 224 چاپ لکهنو 1878م بلفظ: « لم یفارق الجماعة احد و مات الا مات میتة جاهلیة » به روایت از بخارى و نیز در چاپ بولاق در حاشیه مستصفى غزالى ج 2 ص 224. 

66 ـ « نیل الاوطارـ بشرح « المنتقى فى الاخبار » ـ » قاضى محمدبن على شو کانى یمنى درگذشته ( 1255 ) ج 7 ص 356 چاپ بیروت 1973 بلفظ: « من راى من أمیره شیئا یکرهه فلیصبر ، فانه من فارق الجماعة شبرا فمات ، فمیتته جاهلیة » از ابن عباس. 

و بلفظ: « من کره من أمیره شیئا فلیصبر علیه ، فانه لیس احد من الناس خرج من السلطان شبرا فمات علیه الا مات میتة جاهلیة » از ابن عباس. 

و بلفظ: « و من خلع یدا من طاعة لقى الله ولا حجة له ، ومن مات ولیس فى عنقه بیعة مات میتة جاهلیة » از ابن عمر به نقل از مسلم. 

وص 357 بلفظ: « من فارق الجماعة شبرا فکانما خلع ربقة الاسلام من عنقه » به روایت از حرث بن حرث اشعرى و نقل از ترمذى و ابن خزیمه و ابن حبان و روایت از ابن عباس به نقل از بزار و طبرانى در اوسط. 

67 ـ « ینابیع الموده » علامه شیخ سلیمان بلخى قندوزى درگذشته ( 1294 ) باب 39 ص 137 چاپ حیدریه نجف و ص 117 چاپ اسلامبول بلفظ: « و فى المناقب بالسند عن عیسى بن السرى قال: قلت لجعفربن محمد الصادق ( ع ) حدثنى عما ثبت علیه دعائم الاسلام ، اذا أخذتُ بها زکّا عملى و لم یضرنى جهل ما جهلت. 

قال: شهادة أن لا اله الاّ اللّه وأن َّ محمدا رسول اللّه ، والاقرار بما جاء به من عند اللّه ، وحق فى الأموال من الزکاة والاقرار بالولایة التى أمراللّه بها ولایة آل محمد( ص ) ، قال رسول اللّه ( ص ): « من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة. قال اللّه عزوجل: أطیعوا اللّه وأطیعوا الرسول و أولى الأمر منکم. 

فکان علىّ صلوات اللّه علیه ثم صار من بعده حسن ثم حسین ثم من بعده على بن الحسین ثم من بعده محمد بن على و هکذا یکون الأمر ، ان الأرض لاتصلح الا بالامام ، ومن مات ولم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة ». 

68ـ « صیانة الانسان عن وسوسة الشیخ دحلان » در دفاع از عقائد وهابى حجاز ، تألیف محمد بن بشیر سهسوانى هندى وهابى درگذشته ( 1326 ) چاپ مصر ص 149 بلفظ: « لیس أحد یفارق الجماعة شبرا فیموت الامات میتة جاهلیة » از ابن عباس 

و بلفظ: « من خرج من الطاعة و فارق الجماعة فمات ، مات میتة جاهلیة » از ابوهریره به نقل از مسلم. 

وص 307 تا 315 با الفاظ مختلف واسناد متعدد و ذکر مصادر ، حدیث موضوع بحث را نقل وبدان استدلال کرده است 

ودرپایان باب مکمل مئه ( صدم ) ص 625 به نقل از شیخ بهاء الدین عاملى در « اربعین » بعنوان حدیث متّفق علیه بین عامه وخاصه ، وبلفظ: « من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة » ونیز به نقل از ملل ونحل شهرستانى. 

69 ـ « تاریخ آل محمد » علامه قاضى بهلول بهجت افندى ، از اهالى قفقاز ( آذربایجان شوروى ) وساکن زنگنه زور ترکیه درگذشته ( 1350 ) که از زبان ترکى به فارسى ترجمه شده ودر آخر آن بلفظ: « من مات و لم یعرف امام زمانه فقد مات میتة جاهلیة » و بعنوان متفق علیه علماى خاصه وعامه این حدیث راذکرکرده است. 

70 ـ « الامام جعفر الصادق » علامه محقق مستشار عبد الحلیم جندى مصرى معاصر ، چاپ مجلس اعلى شئون اسلامى جمهورى مصر قاهره 1397 در پاورقى ص 174 بلفظ: « من مات ولیس له امام ، فمیتته جاهلیة » بطور ارسال مسلم  

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۳/۰۷
حمید شیرانی

نظرات  (۵)

۰۹ خرداد ۹۳ ، ۱۸:۰۹ زهرا حقیقت جو
حق وارزش کسی که امام واقعی وبه حق خودش رو نشناسد همینه که با آدمهای دنیایی که هیچ رتبه ای ندارند اونم با پایشان بیعت بگیرند !!

پاسخ:
ضرب المثل معروفی است هر کس با دست امیر المومنین بیعت نکنه با پای دشمنانش بیعت خواهد کرد
سلام.طاعات و عبادات شما قبول باشه.ان شاءالله
۱۱ مرداد ۹۳ ، ۱۲:۱۶ زهرا حقیقت جو
سلام آقای شیرانی
هرچند دیر ...ولی منم عید وبهتون تبریک میگم  وآرزوی قبولی طاعات وعبادات
رو برای شما وبقیه دوستان دارم
ویک گله کوچک اونم اینکه که چرا مباحث سایت کم شده  قبلا از اطلاعات مفید سایت خیلی
فیض می بردیم وتقریبا هرروز به اطلاعات مون اضافه میشد ولی الان دیگه کمرنگ که چی عرض کنم ....
با تشکر  

۱۹ شهریور ۹۳ ، ۱۵:۲۲ زهرا حقیقت جو

چه بسیارند افرادی که خود را مرد معرکه ای خاص می دانند ولی به محض قرار گرفتن در همان معرکه خود را باخته و فرار را بر قرار ترجیح می دهند. شاید شما هم در زندگی روزمره خود به این افراد برخورد کرده باشید که مانند طبل تهی آوازه و ادعایی کذایی دارند ولی به محض اینکه در کوچک ترین تنگنایی قرار می گیرند، ماهیت خود را نمودار ساخته و میدان را خالی می کنند.


یکی از موضوعاتی که در زمان حاضر می تواند با مسأله فوق الذکر قابل انطباق باشد، مسأله انتظار ولیّ و امام غریب این زمان حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.

بسیاری از افراد، گرچه میل باطنی شان بر محبت و ولایت امامشان است ولی پس از مراجعه به درون خویش شاید به این نتیجه برسند که مرد معرکه ی انتظار مولای خویش نیستند.

عکس این قضیه نیز صادق است که افرادی با اعتماد به نفسی غیر قابل باور، خود را مخلِص واقعی و منتظِر حقیقی امام زمان خویش می دانند. ولی در هنگامه ی آزمایش به چه نتیجه ای برسند الله اعلم

شاید مطالعه‌ی داستان جذاب و شگفت انگیز زیر که در کتاب گران سنگ « العبقری الحسان فی احوال مولانا صاحب الزمان (عج )» ذکر شده است، ما را در شناخت خویش که “چه هستیم و چه باید باشیم” یاری نماید.

از افرادی که محضر باهر النور مولای زمان خویش را درک نمود؛ عالم عامل، قدوة الاقران و الاماثل آقای آقا شیخ علی حلاوی است که در دوران غیبت کبری به محضر آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شرفیاب گردیده است.

این حکایت از سید العلماء العاملین و سند الفقهاء الراشدین حجه الاسلام آقای آقا سید علی اکبر خوئی دامت برکاته که از جمله معاصرین و از زمره مجاورین مشهد رضوی عرش قرین است به این صورت نقل گردیده است :

وقتی در نجف اشرف جهت انجام کاری که در نظرم بود از بازار محله سیفیه عبور می کردم، در اثناء راه نظرم به قبه ای شبیه به  مسجد افتاد که بر بالای سردرِ آن، زیارت مختصری از حضرت صاحب الزمان و خلیفه الرحمن (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نوشته شده بود و بالای آن نوشته بود: «هذا مقام صاحب الزمان » و مردمان آن دیار از دور و نزدیک به زیارت آن مکان رفته و به ساحت قدسی باری تعالی دعا و تضرع و زاری و توسل می جستند.

لذا از اهالی حله درباره دلیل انتساب آن جایگاه به حضرت صاحب الزمان سوال نمودم. همگی بالإتفاق گفتند این مکان خانه یکی از اهل علم این شهر به نام آقا شیخ علی؛ مردی بسیار زاهد و عابد و متقی بوده است.

حضرت فرمود: ای شیخ، دیگر عتاب و خطاب ها را رها کن. آیا این همان شهر حله نبود که می گفتی بیش از هزار مخلص در آن وجود دارد؟! سرزمین ها و شهرهای دیگر را هم به همین امر قیاس کن. این را فرمود و از نظرشان پنهان گردید

شیخ علی، در تمامی اوقات، منتظر ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و مشغول خطاب و عتاب با آن حضرت بوده است که ای مولای من، این غیبت شما از دیدگان، در این تعدد سال ها و اعصار چه دلیلی دارد؟ چه آن که تعداد مخلصین شما لااقل در همین شهر حله به بیش از هزار نفر می رسد! پس چرا ظهور نمی فرمایی تا دنیا را پر از قسط و عدل نمائی؟!

با همین افکار و گفتار ایام می گذراند تا آن که روزی به بیابانی رفته و همین عتاب و خطاب ها را به آن بزرگوار عرض کرد. در همین حال بود که ناگهان عربی را دید که نزد او آمده و فرمود : جناب شیخ به چه کسی این همه عتاب و خطاب می کنی؟

عرض کرد خطابم به حجت وقت و امام زمان است که با این مخلصین صمیمی که تعداد آنها در این عصر فقط در حله بیش از هزار نفر است و با وجود این ظلم و جوری که عالم را فرا گرفته، چرا آن حضرت ظهور نمی کند؟!

مرد عرب فرمود: ای شیخ، صاحب الزمان من هستم. مطلب این چنین نیست که تو تصور می کنی. اگر تعداد اصحاب من به سیصد و سیزده نفر می رسید، قطعا ظاهر می شدم. در شهر حله هم که گمان می کنی بیش از هزار نفر مخلص واقعی موجود است؛ اخلاص آنان حقیقی نیست، مگر اخلاص تو و فلان قصاب شهر.

اگر می خواهی حقیقت مطلب بر تو مکشوف شود، در شب جمعه مخلصین را دعوت کن و برای ایشان در صحن حیاط خانه خود مجلسی برپا نموده و آن قصاب را هم دعوت کن و دو بزغاله بالای بام خانه ات بگذار و منتظر ورود من باش تا واقع امر را به تو نشان دهم و تو را متوجه اشتباهت کنم.

پس از اینکه این کلام را فرمود از دیدگان آقا شیخ علی غائب شد. پس شیخ با سرور و خوشحالی تمام به حله برگشته و ماجرا را برای آن مرد قصاب تعریف نمود. سپس قرار بر این شد که از میان بیش از هزار نفری که می شناختند و همگی آنان را از اخیار و ابرار و منتظران حقیقی امام غائب از انظار می دانستند، چهل نفر را انتخاب نموده و شیخ از آنها دعوت کند تا همگی در شب جمعه به منزل او آمده و به شرف ملاقات امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشرف شوند.

هنگام ملاقات فرا رسید. مرد قصاب با آن چهل مخلص در صحن حیاط خانه ی شیخ علی اجتماع نموده و همگی با طهارت رو به قبله مشغول ذکر و صلوات و دعا و منتظر من الیه الالتجاء ( حضرت صاحب الزمان ) بودند. شیخ نیز حسب الامر آن حضرت دو عدد بزغاله را بالای پشت بام برد.

پاسی از شب گذشته بود و همه منتظر بودند. ناگهان نور عظیم درخشانی در جو هوا ظاهر گردید که تمام آفاق را پر کرده و چند برابر از آفتاب و ماه درخشنده تر بود به سمت خانه شیخ رفته و بر بالای پشت بام خانه شیخ قرار گرفت. زمانی نگذشته بود که صدائی از پشت بام بلند شد و آن مرد قصاب را امر به رفتن به پشت بام خواند.

مرد عرب فرمود: ای شیخ، صاحب الزمان من هستم. مطلب این چنین نیست که تو تصور می کنی. اگر تعداد اصحاب من به سیصد و سیزده نفر می رسید، قطعا ظاهر می شدم. در شهر حله هم که گمان می کنی بیش از هزار نفر مخلص واقعی موجود است؛ اخلاص آنان حقیقی نیست

مرد قصاب، اطاعت نموده و به بالای پشت بام رفت و آن حضرت او را امر فرمود که یکی از آن دو بزغاله را نزدیک ناودان آن بام برده سر ببرد، بنحوی که تمام خون آن از آن ناودان در میان صحن خانه ریخته شود. قصاب به فرموده آن بزرگوار عمل نمود.

آن چهل نفر با دیدن خون های سرازیر شده از ناودان همگی با خود گفتند قطعا حضرت سر قصاب را بریده و این خون نیز متعلق به قصاب است. لحظاتی دیگر گذشت. ناگهان صدای دیگری از پشت بام به گوش رسید که این بار شیخ علی (صاحب خانه) را به پشت بام فرا می خواند. شیخ علی نیز اطاعت امر نمود. و زمانی که به پشت بام رفت، قصاب را دید که در سلامتی کامل در محضر امام ایستاده بود!

سپس به امر حضرت، مرد قصاب بزغاله دیگر را پای ناودان آورده و مثل همان بزغاله اول ذبح نمود. این بار نیز خون، به حیاط خانه ریخته و موجب تردید بیشتر حاضرین گردید. و همگی گمان کردند که آن حضرت این بار سر شیخ علی را بریده و این خون متعلق به شیخ است. پس با خود گفتند عن قریب است که به امر حضرت (علیه السلام) نوبت به او برسد که به پشت بام رفته و … لذا درب حیاط را گشوده و همگی فرار را بر قرار ترجیح دادند.

سپس حضرت خطاب به شیخ فرمود: هم اکنون به حیاط برو و همگی را به پشت بام دعوت کن تا با من دیدار کنند. اما وقتی شیخ به صحن حیاط آمد، حتی احدی از آن چهل مرد را در خانه ندید. پس مجددا به پشت بام رفت و فرار آن جماعت را خدمت امام عرضه داشت.

حضرت فرمود: ای شیخ، دیگر عتاب و خطاب ها را رها کن. آیا این همان شهر حله نبود که می گفتی بیش از هزار مخلص در آن وجود دارد؟! سرزمین ها و شهرهای دیگر را هم به همین امر قیاس کن. این را فرمود و از نظرشان پنهان گردید.

مطالب را با جمله ای از عارف کامل؛ جناب شیخ رجبعلی خیاط (ره) به پایان می بریم که فرمود:«اغلب مردم اظهار می کنند که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) را از خویشتن نیز بیشتر دوست دارند، حال آنکه اینگونه نیست؛ زیرا اگر او را از خود بیشتر دوست داشته باشیم، باید برای او کار کنیم؛ نه برای خود.

همه دعا کنید که خداوند موانع ظهور آن حضرت را بر طرف کند و دل شما را با آن وجود مبارک یکی کند


منابع:

عبقری الحسان . علامه علی اکبر نهاوندی

آداب انتظار عارفان. حمزه کریم خانی

 

 

در صحیح بخاری ج4ص46آمده است :رسول خدا (ص)خطبه میخواند پس به خانه عایشه اشاره کرد و سه بار فرمود:((این جایگاه فتنه است و از اینجا شاخ شیطان بیرون میاید))
مسلم نیز در صحیحش ج8ص181نقل کرده رسول خدا از خانه عایشه بیرون آمد و فرمود:سر کفر در اینجا است در اینجا است که شاخ شیطان ظاهر میشود.

اما راستی چرا؟ ام المومنین در آینده چه کاری انجام خواهد داد که مشمول چنین گفته عجیبی از زبان پیامبر است؟آیا این همان فتنه عظیم جمل نیست؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی